بودن یا نبودن مسله ی کوفتی این است. الان هرچی می خواین بگین. ولی آپ کردن با لپ تاپه من اصن آسون نی. واییی 1 مهر نزدیکه و من هنوز نمی دونم پیشه کی میشینم. بچه ها 4 شنبه و جمعه مسابقات اسکیت فری استایلو نمایشیه 8 صبح تا 8 شب باشگاه انقلاب خواستین بیاین. یعنی اگه نظر ندین هاااا! تاریخ سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۱.

که مردم به آن شادمانی بیسبب میگويند. با اين همه عمری اگر باقی بود. طوری از کنار زندگی میگذرم. که نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد و. نه اين دل ناماندگار بیدرمان! تا يادم نرفته است بنويسم. حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود. میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است. شبيه شمايل شقايق نيست! خواب ديدهام خانهئی خريدهام. هی بخند! چه زور برام.

هی خره با توام! ما خریم. فافا جون خودمون یا همون فائقه جون. خاطره جووووووون و نیکو جووون! یه صبای گل. برف های تازه باریده ی یکدی. مرجع دانلود و سرگرمی! وبلاگ گروهی خردی ها! یه بازار برای همه.

In Her Debt - Part 43. They untied Alex and took him to a side room. Nicole fetched him a plate of sandwiches to keep his strength up. He sat down extremely gingerly but still gasped as the plug was forced deeper inside him. Eventually they went down in a lift onto a much more spartan floor. Everything was tiled and it was more reminiscent of a gymnasium than the plush well decorated .